راستی به کلمه محرم فکرکرده ایم محرم یعنی چه؟ محرم یعنی بازداشتن از کارهای حرام خوب من که اینطور معنی میکنم اما چرا فقط در این دو ماه است که انسان باید نفس خود را پاسداری کند مگه روزهای دیگه ماه های خدا نیست که فقط به این دو ما ه و یک ماه رمضان تاءکید شده است اگر گناه در این دو یا سه ماه حرام پس مشخص که برای انسان مضر دانسته شده پس چه بهتر که همه فصول وروزها وماههای دیگر خداوند را مقدس بدانیم چه خوب بود ما به اهدافی که ائمه اطهار مشخص کرده اند کمی فقط کمی اندیشه میکردیم بلکه به خود می آمدیم وهویت اصلی خود را پیدا میکردیم ومتوجه میشدیم که ما از خودمان نیستیم بلکه آمده ایم تا به نتایج اعمالمان برسیم نتیجه ای که از ازل بوده ایم اما این نفس سرکش ما ، ما را از خود به خود بیگانه کرد وراه را برما مسدود کرد و وجود انسانی ما را در چهارچوب دنیای پر از سختی وزحمت قرار داد .چیزی نبود جز یک سهل انگاری ساده وبیخود که اگر حضرت آدم لحظه ای ترک اراده نکرده بود چه بسا ما هم در این دنیای فانی پذیر در حال جنگ وستیز با یکدیگر نبودیم . که شاهد همچون مضوع اسفناک لحظه های محرم باشیم . محرم روزهای دلگیر سال بشمار می آید لبی بخنده باز نیست چرا که لحظات فراموش نشدنیست.
امروز روز عاشورا است عاشورای حسینی(علیه السلام)
می گویند عزاداری حسین بن علی (ع)یک حرکت است ، یک موج است،یک مبارزه اجتماعی است.اما تدریجا روح وفلسفه این دستور فراموش میشود ومحتوای این مسئله عادی میشود ومسئله شکل یک عادت به خود می گیرد که مردمی بدور هم جمع شوند وبه مراسم عزاداری مشغول شوند بدون اینکه نمایانگر یک جهتگیری خاص اجتماعی باشد وبدون آنکه از نظر اجتماعی عمل معنی داری بشمار رود فقط برای کسب ثواب که البته دیگر ثوابی هم در کار نیست چه اینکه مراسمی را به مجرد از وظایف اجتماعی وبی رابطه با حسین های زمان وبی رابطه با یزیدها وعبیدالله های زمان بپا دارند. اینجاست که حرکت تبدیل به بنیاد یعنی عادت شده ومحتوای مسئله بی معنا میشود.در چنین مراسمی است که شخص یزیدبن معاویه هم از گور سر در میآورد حاضر است که شرکت کند ،بلکه بزرگترین مراسم را بپا دارد .در چنین مراسمی است که اگر یک من هم اشک نثار کنیم بجائی نمی رسد.حدیث داریم که:اگر کسی خیلی گریه میکند فکر نکنید که خیلی آدم خوبی است. ببینید قلبش هم تقوی دارد یا نه؟ممکن است خانمی دائم در جلسه عزا جیغ ودادوشیون کند ویا مردی آماده شود وحسابی سینه زندودائم حسین حسین کند .اما همین خانم که جیغ وفریاد میزند در خانه ودر اقوام دائم باعث اختلاف وبعنوان کودتاچی نقش خود را در زندگی ایفا میکند .ویا همان آقا که دائم از حسین می گویددر خانه غصبی نشسته وصاحب خانه را راضی به حق وحقوق نکرده وخود وخانواده اش دائم از دیگران طلب زور میکنند وتوقع نا بجا از دیگران دارند. آیا فکر نمی کنند که آن زندگی غصبی است وبه آنها حرام است ؟چرا که رضایتی در کار نیست.وهمان خانم که دولیتر دولیتر درنظرمردم اشک میریزد نه تنها زندگیها را برهم میزند بلکه فکر میکند که با بی حرمتی نشان دادن به بزرگتر از خودش دل امام حسین را بدست آورده نمیداند که با این عمل زشت وناپسند خود خودش را تحقیر میکند یعنی نمود شخصیت خانوادگیش را در محیط انعکاس میدهد. پس خودش را به حقارت رسانده است.وفکر میکنه داشتن حسادتها که نسبت به موقعیت افراد داره میتونه باعث بیراهه شدن بشه در صورتیکه خداوند چهره واقعی او را برای افراد مشخص کرده است دیگر جای فریبی نیست که او بخواهد افراد را منحرف کند.ما میدانیم که کار شیطان فریب دادن واز همان محیط گریز کردن است متاسفانه کار همین فرد انسان نما هم کار شیطانست که باید از او دوری کرد وتن به مکر وحیله اش نسپرد.
اگر ما اشکی برای امام حسین(ع)می ریزیم ،در مسیر هماهنگی روح ما باشد ، پرواز کوچکی است که روح ما با روح حسینی می کند.اگر ذره ای از همت او،ذره ای از غیرت او،ذره ای از حریت او،ذره ای از ایمان او،ذره ای از تقوای او،ذره ای از توحید او در ما بتابد وچنین اشکی از چشم ما جاری شود ،آن اشک ،بینهایت قیمت دارد یعنی یک دنیا ارزش دارد ،باور کنید!اما نه اشکی که برای کشته شدنش باشد بلکه اشکی که برای عظمت امام حسین(ع)،برای شخصیت امام حسین(ع)باشد .اشکی که نشانه ای از هماهنگی باحسین بن علی(ع)وپیروی از او باشد آن اشک ارزش دارد.اگر ما صفحه نورانی تاریخ حسینی را خواندیم، آن وقت از جنبه رثایی اش میتوانیم استفاده کنیم وگر نه بیهوده است.البته این متن روز عاشورا نوشته شده.
چرا ائمه اطهار (ع) وحتی پیغمبر اکرم (ص) فرموده اند این نهضت باید زنده بماند،فراموش نشود ومردم برای امام حسین (ع)بگریند؟هدف آنها از این دستورچه بوده است؟ما آن هدف واقعی را مسخ کردیم وگفتیم فقط بخاطر این است که تسلی خاطری برای حضرت زهرا(س) باشد!با اینکه ایشان در بهشت همراه فرزند بزرگوار خود دائما بی تابی می کنند تا ما مردم یک مقدار گریه کنیم تا تسلی خاطر پیدا کنند آیا توهینی بالاتر از این،برای حضرت زهرا(س)پیدا میکنید؟عده ای دیگر گفتند امام حسین(ع)در کربلا به دست یک عده مردم تجاوز کار بی تقصیر کشته شد پس این تاءثر آور است!من هم قبول دارم امام حسین (ع) بی تقصیر کشته شد .امام حسین(ع)بی تقصیر کشته شد اما همین؟!یک آدم بی تقصیر به دست یک عده متجاوز کشته شد؟!روزی هزار نفر آدم بی تقصیر به دست آدمهای با تقصیر کشته میشوند. روزی هزار نفر آدم در دنیانفله میشوند وتاءثر آور است،اما آیا این نفله شدنها ارزش دارد که سالهای زیادی ،قرنهای زیاد،ده قرن،بیست قرن،سی قرن مطرح باشد وما بنشینیم واظهار تاءثر کنیم که حیف حسین بن علی(ع) نفله شده است خون حسین بن علی (ع)هدر رفت؟اگر در دنیا کسی را پیدا کنید که نگذاشت یک قطره از خونش هدر برود حسین بن علی(ع)است. او برای قطره قطره خونش،آنچنان ارزش قائل شد که آن را توصیف کرد.اگر ثروتهای دنیا را که برای او صرف میشود تا دامنه قیامت حساب کنیم بشر برای هر قطره خونش میلیاردها تومان پول خرج کرده است.ادمی که کشته شدنش سبب شد که نام او پایه کاخ ستمکاران را بلرزاند پس بدان کسی بوده که آرزوی شهادت میکرده . آنها که توصیه میکنند که عزای حسین بن علی(ع) باید زنده بماند برای این بوده که هدف حسین بن علی(ع)مقدس بود ،حسین بن علی (ع)یک مکتب را بوجود آورد می خواست مکتبش زنده بماند.
آنچه بیشتر دل انسان را به درد می آورد ،این است که اتفاقا در میان وقایع تاریخی،کمتر واقعه ایست که از نظر نقلهای معتبر ،به اندازه حادثه کربلا غنی باشد من با مطالعات زیاد متوجه شدم که هیچ حادثه ای در تاریخهای دور دست مثل سیزده ،چهارده قرن پیش ،به اندازه حادثه کربلا ،تاریخ معتبر ندارد.مورخین معتبر اسلامی از همان قرون اول ودوم،قضایا را با سند های معتبر نقل کردند واین نقلها با یکدیگر انطباق دارد وبیکدیگر نزدیک هستند ویک قضایائی در کار بوده است که سبب شده جزئیات این تاریخ بماند.
امروز خدای متعال یک فرصتی را به من وشما داده که از زمان ائمه(ع)تا امروز ،در هیچ عصری از عصور وعهدی از عهود-تا آن جائیکه ما در تاریخ می بینیم-این قدر که امروز عامه مردم در ایران اسلامی برای خاندان پیغمبر(ص)احترام قائل میشوند احترام قائل نشدند در هیج جا.هیچ وقت نام حضرت زهرا(س)به این عظمت با این کیفیت این همه که امروز در سر تا سر این فضای ملکوتی ایران اسلامی بحمدالله برده میشود برده نشده است این از برکات حکومت علوی وحکومت نبوی است. این یک فرصت است.این فرصت را غنیمت شماریم. من واقعا در هراسم که خدای نا کرده در این دوران که دوران ظهور وتجلی اسلام وتجلی فکر اهل بیت(ع)است نتوانیم وظیفه مان را انجام دهیم.برخی کارهاست که پرداختن به آنها،مردم را به خدا ودین نزدیک میکند. یکی از آن کارها همین عزاداریهای سنتی است که باعث تقرب بیشتر مردم به دین میشود.
امروز روز جمعه است روز مقدس نزدیکتر به خدا امروز روزیست که در چندین سال پیش حضرت رقیه دار فانی را گفت وبا شهادت خود به عروج الهی پیوست
رقیه (س) دختر خورشید است... رقیه (س) از تبار نور و از جنس آبی آسمان است.
رقیه (س) جلوه دیگری از شکوه و عظمت حماسه عاشورا است. حضور این کودک خردسال در متن نهضت سرخ حسینی بی هیچ شک و شبههای اتفاقی ساده و ناچیز نبوده است، چنانکه هر یک از کسانی که در واقعه نینوا حضور داشتهاند، چون نیک بنگریم، حامل پیامی شگرف و شگفت بودهاند.
گواه تاریخ نگاران و مقتل نویسان رحلت شهادت گونه رقیه (س) اندکی پس از واقعه خونین کربلا در سال شصت و یکم هجری رخ داده است و در این هنگام وی سه یا چهار ساله بوده است و نخستین نکته شگفت درباره حضرت رقیه (س)، شاید همین باشد که با چنین عمر کوتاهی، از مرزهای تاریخ عبور کرد و به جاودانگی رسید، آن گونه که برادر شیرخوارش علی اصغر (ع) به چنین مرتبهای نایل شد.
عبارت دیگر یکی از جلوههای رویداد بزرگ عاشورا تنوع سنی شخصیتهای آن میباشد که از پایینترین سن آغاز و به بالاترین سنین (حضرت حبیب بن مظاهر) ختم میگردد. نکته قابل تأمل دیگر در بررسی این مهم آن است که در پدید آوردن این حماسه بی بدیل و شکوهمند تنها یک جنسیت سهیم نبوده، بلکه در کنار اسامی مردان و پسران جانباز و ایثارگر این واقعه، نام زنان و دختران نیز حضوری پررنگ و تابناک دارد.
مصائب و شدائدی را که رقیه (س) از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام متحمل میشود، آنچنان تلخ و دهشتناک است که وجدان هر انسان آزاده و صاحبدلی را میآزارد و قلب و روح را متأثر و مجروح میسازد. تحمل گرمای شدید کربلا همراه با تشنگی، حضور در صحنه شهادت خویشاوندان، اسارت و ناظر رفتارهای شقاوت آلود بودن، آزار و شکنجه های جسمی و روحی فراوان، دلتنگی برای پدر در خرابه شام و ... نشانگر مصائب عظمایی است که یک کودک خردسال با جسم و روح لطیف خود با آن مواجه شده است. از دیگر سو همین قساوت سپاه یزید است که بر عظمت نهضت سترگ عاشورا میافزاید، زیرا حضرت امام حسین (ع) با شناخت و پیشبینی تمام این مصائب و شدائد به قیام در راه احیاء دین جد بزرگوار خویش قد علم فرمود و چنین دشواریهایی نتوانست هیچ گونه خللی بر عزم استوار آن حضرت در راه آزمایش بزرگ الهی پدید آورد.
رقیه (س) برهان بزرگ دیگری است بر حقانیت قیام امام حسین (ع) که تنها کسی میتواند چنین به مبارزه و مقابله با ستم برخیزد که مقصدی الهی داشته باشد، و رقیه (س) برهان بزرگ دیگری است بر مظلومیت عترت پاک پیامبر (ص) و رسواکننده سیاهکارانی است که داعیه جانشینی رسول خدا (ص) را سر دادند و رقیه (س) برهان بزرگ دیگری است برای آن که اوج توحش و سنگدلی دژخیمان دستگاه بنی امیه برای همیشه تاریخ به اثبات بماند، و رقیه (س) فاتح شام و سفیر بزرگ عاشورا در این سرزمین است، و رقیه (س) برهان بزرگ دیگری است بر این حقیقت بزرگ که حق بر باطل پیروز خواهد شد و اینک پس از قرنهای متمادی آنان که به مرقد مطهر آن حضرت در شام مشرف میشوند به عینه تفاوت میان مقام و مرتبه این کودک سه ساله را با خلیفه جابری چون یزید درمییابند.
آرامگاه ملکوتی دخت سه سـالـه امـام سـوم شیعیان در شام کنـار بـاب "الفـرادیـس " مابین کوچه های تاریخی و پر ازدحام دمشـق است که هر ساله بسیاری از شیفتگان اهل بیت (ع) را از مناطق مختلف جهان به سوی خود جلب می کند.
پروردگارا ما را به کسب توفیق درک شخصیت حضرت رقیه(س) مرحمت فرما.